جدول جو
جدول جو

معنی ابن کیزانی - جستجوی لغت در جدول جو

ابن کیزانی
(اِ نُ)
ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن ثابت مصری. شاعر و ادیب. غالب اشعار او در طامات و زهد است. وفات به سال 562 ه. ق
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ تَیْ یا)
امام ابوغالب تمام بن غالب بن عمرو تیانی قرطبی. وفات 436 ه. ق. از علمای لغت. او از وطن بمرسیه آمده در آنجا ساکن شد و کتابی جامع در لغت موسوم به تلقیح العین تصنیف کرد. و فیروزآبادی گوید او صاحب کتاب موعب بوده و درقاموس و هم در تاریخ ابن خلکان تیانی بدون ’ابن’ و در طبقات النحات و کشف الظنون با ’ابن’ ضبط شده، ابن خلکان گوید گمان میکنم منسوب به تین یعنی انجیر و فروشندۀ آن باشد، حاجی خلیفه در کشف الظنون ذیل کتاب العین خلیل بن احمد تلقیح العین را فتح العین نامیده آنگاه در حرف تاء تلقیح العین و در حرف فاء فتح العین را ازهمان مصنف نام برده و معلوم نیست او دو کتاب مختلف به دو نام تألیف کرده است یا یکی تصحیف دیگری است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ کَ)
ابوالحسن محمد بن احمد بن ابراهیم بغدادی نحوی. خطیب در تاریخ بغداد نام او یاد کرده و گوید وی نحو از فریقین یعنی کوفیین و بصریین فراگرفته و خلط دو مذهب میکرد و رؤسا و اشراف بصحبت او گرد می آمدند چنانکه غالباً صد اسب بر در خانه او ایستاده بودی. وفات او به سال 299 ه. ق. بود. و از کتب اوست: کتاب مهذب. کتاب غریب الحدیث. کتاب البرهان. کتاب علل النحو. کتاب مصابیح الکتاب. و ابن الندیم جدّ او را بجای ابراهیم، محمد بن کیسان آورده است و علاوه بر کتب مزبوره کتاب الحقائق و کتاب المختار و کتاب الوقف و الابتداء و کتاب القراآت و کتاب الهجا و کتاب التصاریف و کتاب المقصور و الممدود و کتاب الشاذانی فی النحو (کذا) و کتاب المذکر و المؤنث و کتاب مختصرالنحو و کتاب معانی القرآن و کتاب المسائل علی مذهب النحویین مما اختلف فیه البصریون و الکوفیون را از او نام برده است، و گوید کیسان به معنی غدر است در لغت سعدیه و کیسان نیز نحوی بوده است
لغت نامه دهخدا